قصد سفر
سلام دردونه مامان بالاخره تصمیم گرفتیم با خاله جونیا بریم مسافرت اونا دیروز عصر راه افتادن و ما میخوایم امروز عصر راه بیافتیم چون بابا احسان نمی تونست امروز رو مرخصی بگیره.صبح مامانی زنگ زد گفت شاید ما هم راه بیافتیم خیلی خوشحال شدم . اولین باری هست که داری میری مسافرت یکم استرس دارم هم واسه هوا ،هم واسه این میترسم که شبا خوب نخوابی و بقیه اذیت بشن همینجا به مامان قول بده که دختر خوبی باشی. باشه؟؟؟؟؟؟؟ راستی 4 مهر واکسن 4ماهگیتو باید بزنم ولی چون مشهد نیستیم قرار شد وقتی برگشتیم واکسنتو بزنی . الان که دارم اینا رو مینویسم مثله فرشته ها روی تخت ما خوابیدی . دیشب تا ساعت 3 بیدار بودم و وسیله های سفر رو جمع می کردم الانم تا...